غربت
وقتی از فریازان دور میشدم
ازدحام اشکهایم
شلوغی شهر را
بر گونه هایم
نقاشی میکرد
دهکده کوچک میشد
طراوت دورتر
شهر بزرگ میشد
وغربت نزدیکتر
تاریخ : چهارشنبه 88/2/2 | 8:48 صبح | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()
غربت
وقتی از فریازان دور میشدم
ازدحام اشکهایم
شلوغی شهر را
بر گونه هایم
نقاشی میکرد
دهکده کوچک میشد
طراوت دورتر
شهر بزرگ میشد
وغربت نزدیکتر